خانه عناوین مطالب تماس با من

حرفهای درون

حرفهای درون

پیوندها

  • بازاریابی اصولی و تجارت در اینترنت
  • به سوی فردایی بهتر...
  • بهترین وبلاگ آموزشی

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • هدف نابودی
  • و این است زندگی‌ من و ما :
  • درد
  • یک روز می بوسمت!
  • فراموشی
  • انتها
  • یاد
  • یک زن
  • سکوت
  • من کیستم؟!
  • زیباترین قسم از زبان سهراب سپهری
  • نگران نباش دل من ...
  • تنها ماندم ...
  • من
  • سفر

بایگانی

  • فروردین 1392 1
  • مهر 1391 2
  • خرداد 1391 1
  • اردیبهشت 1391 1
  • اسفند 1390 1
  • بهمن 1390 4
  • دی 1390 2
  • آذر 1390 2
  • آبان 1390 2
  • تیر 1390 1
  • اردیبهشت 1390 1
  • اسفند 1389 1
  • بهمن 1389 1
  • دی 1389 1
  • آبان 1389 3
  • شهریور 1389 1
  • خرداد 1389 3
  • اردیبهشت 1389 1
  • فروردین 1389 5
  • اسفند 1388 4
  • بهمن 1388 11
  • آذر 1388 1

آمار : 10736 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • پدر و مادر پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 10:35
    شما را که همیشه باعث افتخار و سرافرازی ما بوده اید، دوست می داریم و می ستاییم. همچون ستارگانی تابناک در آسمان زندگی ما بدرخشید! و لحظه ای نور بی پایان تان را از سایه های تاریک مان برندارید. دستان شما را عاشقانه می بوسیم بخاطر اینکه ما را آزاد پرورانده اید. و همواره در زندگی به ما درس آزادی و آزادگی داده اید. تنها...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1389 10:19
    امروز حس دوگانه ای دارم خوشحالم از اینکه خواهرانی به این خوبی دارم، خواهرایی که فقط نگران حال من هستند و از من هیچ انتظاری ندارند. اونها همیشه مراقب منند. عزیزان دلم خیلی دوستون دارم و آرزو دارم همیشه خوشحال و سرحال ببینمتون. از خودم و هانی دلگیرم که مسبب این اوضاع بد شدیم از دستش عصبانی ام که چرا خودخواهانه تصمیم...
  • گل نازم پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1389 09:33
    بازم دلم از کارای هانی گرفته، تو مغزم مدام این شعر رد میشه: گل نازم تو با من مهربون باش واسه چشمام پل رنگین کمون باش اسیر باد و بارونم شب روز گل این باغ بی نام ونشون باش من عاشقی دل خونم شکسته ای محزونم پناه این دل بی آشیون باش دلم تنگه تو با من مهربون باش گل نازا ! آسمونم بی ستارست مثل ابرا دل من پاره پارست دوباره...
  • بهار نو شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1389 09:19
    دعا می کنم چشم های نجیبت پر از خواب نیلوفر و چشمه باشد و رویای دریا و جنگل ببیند دعا می کنم دستهای تو چون رود فقط مهربانی ببخشد طراوت بچیند دعا می کنم در بهاری که می آید از راه شکوفا ترین شاخه باشی بخندی ببالی در آغوش خورشید دعا می کنم تا... معطر به نامت شود ربنایم تو هم ای همه مهربانی! دعا کن برایم...
  • بهترین های چارلی‌ چاپلین یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1388 08:50
    عاشق شدن To laugh until it hurts your stomach آنقدر بخندی که دلت درد بگیره To find mails by the thousands when you return from a vacation. بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری To go for a vacation to some pretty place. برای مسافرت به یک جای خوشگل بری To listen to your favorite song in the radio. به...
  • مامان پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 08:42
    2 روز پیش مامانم چشمش رو عمل کرد، عمل سختی نبود اما واسه همه طاقت فرسا بود. دوست داشتم وقتی بیهوش بود صدامو میشنید که می گفتم دوست دارم بدجور به اطرافیانم وابسته ام، به مامان - بابا و خواهرام و خیلی هم همشونو دوست دارم امیدوارم دیگه هیچ وقت بیمار شدنشون رو نبینم.
  • خوشبختی واقعی یکشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1388 09:45
    همسرم نواز با صدای بلند گفت، تا کی می خوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟ شوهر روزنامه رو به کناری انداخت و بسوی آنها رفت تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود ظرفی پر از شیربرنج در مقابلش قرار داشت آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود گلویم رو...
  • هانی 5 چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1388 09:50
    شنبه 88/12/1 هانی اومد خونه مون. شاید بتونم بگم اوضاع امیدوار کننده است اما هنوز 100 درصد نیست، به هرحال من تصمیم خودم رو گرفتم و اونو انتخاب کردم مابقیش توکل به خدا ...
  • خوشبختی یعنی ... چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 10:59
    اشکهای دیگران را مبدل به نگاههای پر از شادی، نمودن.
  • هانی 4 سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 12:48
    امروز دقیقاً 110 روزه که من و هانی با هم آشنا شدیم، میدونم مدت زمان کمیه اما واسه شناخت همدیگه کافیه. احساس میکنم به آستانه رسیدم و نمیتونم بیش از این تحمل کنم البته این جمله رو مدت ها پیش از هانی هم شنیده بودم ولی اون هیچ کاری نکرد. چند روزه که خیلی فشار رومه، گیج و مبهوتم و اصلا نمیدونم مسیرم کدوم وره، انگاری بدجور...
  • جواب سیمین بهبهانی به ابراهیم صهبا سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 08:04
    گفتی شفا بخشم تو را ، وز عشق بیمارت کنم یعنی به خود دشمن شوم ، با خویشتن یارت کنم؟ گفتی که دلدارت شوم ، شمع شب تارت شوم خوابی مبارک دیده ای ، ترسم که بیدارت کنم
  • جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1388 08:43
    یارت شوم ، یارت شوم ، هر چند آزارم کنی نازت کشم ، نازت کشم ، گر در جهان خوارم کنی بر من پسندی گر منم ، دل را نسازم غرق غم باشد شفا بخش دلم ، کز عشق بیمارم کنی گر رانیم از کوی خود ، ور باز خوانی سوی خود با قهر و مهرت خوشدلم کز عشق بیمارم کنی من طایر پر بسته ام ، در کنج غم بنشسته ام من گر قفس بشکسته ام ، تا خود گرفتارم...
  • شعر « آزار » اثر سیمین بهبهانی یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1388 08:02
    یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری از رشک آزارش دهم ، وز غصه بیمارش کنم بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم چون بنده در سودای زر ، کالای بازارش کنم گوید...
  • هانی 3 یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 16:02
    امروز تولد هانی عزیزه تولدت مبارک امیدوارم همیشه شاد و سالم و خندان ببینمت " بهترین صدای زندگیم تپش قلب توست و قشنگترین روزم، روز تولد توست. چه خوب شد که به دنیا اومدی و چه خوبتر شد که دنیای من شدی، پس برای من بمان که عاشقانه دوستت دارم"
  • هانی ۲ پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1388 08:36
    برای هانی مینویسم که بدونه چقدر دوسش دارم و میدونم که چقدر دوسم داره. بیا این روزای خوب رو خراب نکنیم، بذار حس شادمانی این روزها تا مدتها تو خاطرمون بمونه بیا قلبامونو خالی کنیم از هر چی رنگ و ریاست، بذار تا گل عشقمون تا میتونه بزرگ بشه هانی من فارغ از همه چیزو همه کس دوست دارم پس ترس تو از چیه؟!
  • دیدار خدا سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 12:43
    با کراوات به دیدار خدا رفتم و شد بر خلاف جهت اهل ریا رفتم و شد ریش خود را ز ادب صاف نمودم با تیغ همچنان آینه با صدق و صفا رفتم و شد دهنم رایحه روزه نمیداد که من عطر بر خود زدم و غالیه سا رفتم و شد حمد را خواندم و آن مد"ولاالضالین"را ننمودم ز ته حلق ادا رفتم و شد یکدم از قاسم و جبار نگفتم سخنی گفتم ای مایه هر...
  • هانی ۱ دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1388 15:10
    "بدترین آفت عشق و دوست داشتن، شک و تردید است" اینو همیشه بهم میگه اما واقعا چقدر به حرفش اعتقاد داره؟ چقدر میتونه شک نکنه و چقدر میتونه گذشت داشته باشه؟! هانی من کاراش یه کم عجیبه وقتی بهش میگم چقدر منو دوست داری میگه به اندازه ای که تمام زندگیم رو گرفتی،جای این سوال واسم باقی مونده که چطور یه نفر تمام...
  • ماهی کوچولو یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 08:35
    دیشب رو خوب نگذروندم، ماهی قرمز کوچولوم که از عید نوروز سال گذشته زنده مونده بود و کلی دوسش داشتم رو از دست دادم. بهش عادت کرده بودم هر وقت وارد خونه میشدم و اونو میدیدم شوق خاصی همه وجودمو میگرفت. حالا مردنش به یه طرف عذاب وجدانی که گرفتم نمیگذاشت بخوابم، آخه بعد از ظهر یادم اومد که بهش غذا ندادم رفتم سراغ غذاش اما...
  • ماه من شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 09:42
    ای ماه قشنگ آن چه در ما جاری است،این همه فاصله نیست! چشمه گرم وصال است و عبور . . . زندگی . . . می گذرد، تند و آسان و سبک . . .! عاشق هم باشیم،عاشق بودن هم، عاشق ماندن هم،عاشق شادی و هر غصه هم . . . . روز نو،هر روز است، فکر را، نو بکنیم . . .! . . . عشق را، سر بکشیم . . .! زندگی می گذرد . . .! تند،آسان و سبک!!!
  • موج پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1388 08:33
    ما زنده از آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
  • 50
  • 1
  • صفحه 2