.........قطره بارانم..........
من یکی هستم ولی یک از هزارانم
در پی پیوستن به جمع یارانم...
قطره بارانم...تشنه همراهی با سیل خروشانم
فکر تشنگی گلها در گلستانم...قطره بارانم...می توانم چشمه های خشک را از نو بجوشانم
می توانم سرزمین خشک را از نو
برویانم
از گل بپوشانم...از نو برویانم...
کوچکم اما دست دریا را همیشه پشت سر دارم
من به صبح روشن فردا امیدوارم...
ای کاش من هم قطره ای از باران بودم.............