ماهی کوچولو

دیشب رو خوب نگذروندم، ماهی قرمز کوچولوم که از عید نوروز سال گذشته زنده مونده بود و کلی دوسش داشتم رو از دست دادم. بهش عادت کرده بودم هر وقت وارد خونه میشدم و اونو میدیدم شوق خاصی همه وجودمو میگرفت. 

حالا مردنش به یه طرف عذاب وجدانی که گرفتم نمیگذاشت بخوابم، آخه بعد از ظهر یادم اومد که بهش غذا ندادم رفتم سراغ غذاش اما تنبلی کردم و با خودم گفتم حالا کار دارم آخر شب بهش غذا میدم اما آخر شب که رفتم سرغش دیدم دیگه واسه غذا دادن خیلی دیر شده و اون مرده بود. باورم نمیشد شاید اگه بعدازظهر بهش غذا میدادم الان هم زنده بود.  

به هر حال مردن ماهی قرمز کوچولو به من یاد داد که واسه کسانی که دوسشون دارم بیشتر وقت بذارم و مراقبشون باشم که مبادا سهل انگاری من به قیمت از دست دادن اونها تموم بشه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد